مهتاب 1

ساخت وبلاگ
شهر بود و شهرت و شب نام ها... شهربان و شهرزاد قصه ها! خان اول خواستیم خوانی نبود... گوهری را بخت دهقانی نبود خان دوم جای هیچ اندیشه نیست هر غزالی سهم شیر بیشه نیست خوان سوم دل می باید شکست... پهلوانی سر به زیر باید گذشت خان چهارم حیله آیینه بود! قصه دانه و دام و سیره بود! .... ... خان پنجم ما خدایی داشتیم... سحر و جادو را ز رو برداشتیم خوان ششم شهرزاد قصه ها... هم بود و هم نبود در ماجرا! خوان هفتم هرچه بود افسانه بود... در زمستانی که درد دانه بود قصه آن برکه و ماه و پلنگ... در سکوتی سایه بود و سال سنگ! مهتاب 1...
ما را در سایت مهتاب 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seherdana بازدید : 122 تاريخ : جمعه 17 اسفند 1397 ساعت: 2:36

آه مهتاب... شبی نیمه شبان تابیدی... عابری سر به هوا !... مات'و همش خندیدی! دست پاچه به دلم تند زدم من تشری... هی دیوانه شدی!... بخت بدم بی خبری! ......... .............. من درویش در آن دهکده دور کج مهتاب 1...
ما را در سایت مهتاب 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seherdana بازدید : 199 تاريخ : جمعه 17 اسفند 1397 ساعت: 2:36